، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

آنام تک ستاره آسمان قلبم

اولین دندون آنام

1390/7/26 12:07
نویسنده : مژده
897 بازدید
اشتراک گذاری

روز دوشنبه وقتی از خواب بیدار شدم به مامانی گفتم خواب دیدم آنام 6 تا دندون درآورده تا اینکه چهارشنبه شب آنام جون تب بالایی کرد و ما شیافش کردیم اون شب من و بابا و مامانی تا صبح نخوابیدم آخه آنام عزیزم از شدت تب همش ناله می کرد و من هم گریه می کردم و مامانی هم نماز می خوند و واسه آنام کوچولوش دعا می کرد صبح که بردیمت مهد تا یه کم بچه ها رو ببینی و سرحال بشی آخه تو مهد رو خیلی دوست داری بابا زود از سرکار اومد تا آنام رو ببره دکتر وقتی اومدی خونه اونقدر خسته بودی که خوابونیدمت بعد چون بابا باید از جمعه می رفت تهران و تا دوشنبه کلاس داشت من خیلی نگران بودم با مامانی چطور تو یه شهر غریب از تو نگهداری کنم بخاطر همین با بابا تصمیم گرفتیم وقتی بیدار شدی بریم شمال من وسایل رو جمع کردم وقتی تو ومامانی بیدار شدین آماده شدیم بریم شمال تویه راه خیلی اولش گریه کردی اما بعد تا خونه مامانی خوابیدی وقتی رسیدم طبق معمول خاله مینو وخاله مرضیه و عرشیا ریختن رو سرت و هی نازت کردن.فردا صبح (روز جمعه 22 مهر) بابا از خواب پا شد گفت خواب دیدم آنام دندون درآورده بعدش که من واست سوپ درست کردم آوردم بهت بدم نخوردی بعد بابا با کاسه خواست بده یه کم سر بکشی یه دفعه یه صدایی شندیم . گفتم دندون درآورده دوباره گوش کردم و مطمئن که شدیم یه دفعه همه خوشحال شدیم و واست جیغ و هورا کشیدیم و مروارید کوچولوی جدیدت رو بهت تبریک گفتیم .تا اینکه روز یک شنبه خاله مرضیه کلی برات زحمت کشید و یه جشن دندونی خودمونی گرفت عشقم. عزیز دلم دراومدن  اولین مروارید سفیدت مبارک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان رامیلا
26 مهر 90 12:18
سلام
مبارکه گلم خانم شدی، آش دندون آنام جان یادتون نره .


مرسی عزیزم .اما آنام جون آقا شده.اخه آنام گل پسر مامانی هست